پیش به سوی خرید
روی یکی از نیمکت های چوبی پارک نشستم و مزه ی شیرین شیک شکلاتی تو دهنم میپیچه
هوا کمی گرمه ولی اینجا میون درختا خنک تره
دو نفر خانم و آقا روی نیمکت روبرویی نشستند و من نمیتونم قلوپ های آخر شیک رو با نی هورت بکشم
امروز بالاخره اضافه کار واریز شد و ولخرجی های الکی و بی اهمیت من شروع شد
اول از همه ماگی که عکس یه فیل روشه رو خریدم و یادم رفت قبل از بیرون اومدن ، شیر نسکافه ای که توش درست کرده بودم رو بخورم
حالا هم مقداری پول صرف خربد چند تا محصول مراقبت پوست کردم
به پیشنهاد همکارم اینا رو خریدم و امیدوارم تاثیرشون مثبت باشه
مدتیه که مشکل آنتن با خرید تلویزیون رفع شده (بیچاره انتن رو چقدر میزدم نگو تلویزیون مشکل داشته)
حالا مشکل جدید صدای کولره که مثل هلیکوپتر میمونه
نمدونم چرا این خونه و وسایلش قرار نیست درست کار کنن و انقد منو حرص ندن
اخرش من اگه از دست اینا دیوونه نشدم:(
پ.ن. از وقتی تصمیم گرفتم درس بخونم هر روز به بهانه ای پشت گوش انداختم و هیچی جلو نرفتم ، کاش یکی میومد این گوشی رو از دست من میگرفت آتیشش میزد
پ.ن. گاز آشپزخونه رو تمیز کردم حالا دلم نمیاد روش غذا بپزم کثیف شه