به هر کجا که تو بودی، غمی نشسته به جایت
پنجشنبه بیست و دوم آبان ۱۴۰۴، 21:59
الان که من پاهامو به دیوار تکیه دادم و تو سکوت و نور کمِ خونه انگشت هام روی صفحه ی گوشی میلغزند، کل خانواده دور هم جمع شدن کیک تولد میخورن
فک میکنم تنها غایبین جمع من و تو باشیم دایی..
کاش حداقل تو بودی..کاش بودی..
....
برنامه مرخصی ماه بعد رو دادم بهش گفتم شب یلدا شیفتم بده ، دوست ندارم خونه باشم.. چرا؟ حقیقتا نمیدونم
امیدوارم کیکشون شکلاتی نباشه:/
نویسنده: گندم