روزمرگی های یک دختر تنها

خوووووونه

دوشنبه سی ام تیر ۱۴۰۴، 13:46

بعد از خوردن قیمه بادمجون دستپخت مامان ، خودمو روی تخت پرت کردم تا شبکاری و نخوابیدنِ دیشب رو با یه خواب بعداز ظهر جبران کنم

اینبار هم یک هفته خونه ام ، هفت روزه ولی انقدر سریع میگذره که انگار فقط دو روز بود

برنامه خاصی برای مرخصیم‌ ندارم و فقط امیدوارم این چند روز بتونم کمی‌درس بخونم

نا امیدوار همه چیز رو ول کردم و دیگه برام مهم نیست چی پیش میاد

شایدم مهمه ولی دیگه کاری از دستم بر نمیاد..

دو تا محصول پوستی سفارش دادم و منتظرم پست بیاره

از وقتی سفارش دادم همش پستایی میبینم که توشون گفته باعث تشدید جوش صورت میشن ولی با این حال دارم به خودم امیدواری میدم‌که شاید برای پوست من خوب باشن

دیگه موندم چیکار کنم .. برای پوستم.. برای خودم.. برای زندگیم

موندم بین چند راه و هیچ راه

نویسنده: me نظرات:
© روزمرگی های یک دختر تنها