کمی زندگی
جمعه سوم مرداد ۱۴۰۴، 19:55
ترکیب جاده و شب و باد خنکی که میوزه و ظرف بستنی آب شده میون دستام و آبجی کوچولویی که هِی وول میخوره و یه مشت میزنم روش ...
زندگی فک میکنم همین باشه...
ولی خب... من نمیخوام برگردممممممم..چرا مرخصیا انقدر زود تموم میشه...فقط دو روز دیگه مونده:((((